دوستی وآشتی دادن مردم با خدا
این عمر را در این مدت تعطیل در چه صرف کنید که آن بهتر (احسن)از همه مصارف باشد؟ حلّ هر مشکلی در روایات اهل بیت است.
گفتهای که سندی از کتاب یا کلمات آنها که حملهی علمالکتابند نداشته باشد ارزشی ندارد .
این روایت روایتی عجیب است! راوی کیست؟ مرویعنه کیست؟ امام هادی کسی است که خدا در حدیث لوح تعبیرش اینه «الخازنُ لِعِلمی» خزینهدار علم خداست راوی امام دهم امام هادی علیه السّلام است که از امام چهارم روایت کرده است. او کسی است که همه انبیا نگرانند منادی ندا می کند اَینَ زَینُالعابدین کجاست زینت عبادت کنندگان! راوی امام یازدهم و مرویعنه امام علیبن الحسین زینالعابدین است. متن روایت بهتآوره.
خدا به موسیبنعمران وحی کرد چه بود؟ «حَبِّب خَلقی اِلَیَّ و حَبِّبنی الی خَلقی» متن حدیث حیرتآوره.
ای موسی دو کار کن یکی مرا نزد خلقم محبوب کن(کاری کن که مردم من را دوست داشته باشند و با من دوست شوند.) این کار اوّل.
کار دوم: خلق مرا نزد من محبوب کن این کار میشود سیدالاعمال. فوق دو قابل تصور نیست. محبوب کردن بندگان(یعنی کاری کند خدابندگان رادوست داشته باشد. این است که گنهکاری را توبه دهد.) موسیبن عمران را کسی به این سادگی نمیشناسه. «و نادیناه من جانب الطور الایمن»، «و کَلّم الله موسی تکلیماً» آن مفعول مطلق تکلیم را اگر کسی فهمید میفهمد طرف خطاب در این روایت چیه.
گفت پروردگارا «کَیفَ»؟ چگونه این دور کار را انجام دهم؟
فرمود:1- نعمتهای مرا بیاد آنها آور «ذَکِّرهُم بالآئی و نعمائی»
کاری کن بشوی دلّال محبت، محبت خلق به خالق و خالق به خلق. خالق به خلق وقتی که فهمیدند که من با آنها چه کردم؟ خلق من میشود دوستدار من، این کار اوّل توست به مردم نعمتهای خدا و آنچه را که خدا به موسی فرمود و در قرآن بیان کرد. بگویید. «ذکرهم بالائی و نعمایی».
2-محبوب کردن بندگان نزد خدا(یعنی کاری کند خدابندگان رادوست داشته باشد.)
این است که گنهکاری را توبه دهد. گمراهی را هدایت کند. بنده ای که به عصیان و تمرّدش از در خانهی ما گریخته گنهکاری را توبه دهی .
نسبت به کار اول وظیفهی (او میفهمید) همهی شماست، اینه سعادتی که «لا تُدرَک و لا توصف»
۱- نعمتهای مرا بیاد آنها آور کاری کن بشوی دلّال محبت، محبت خلق به خالق و خالق به خلق. خالق به خلق «ذَکِّرهُم بالآئی و نعمائی» وقتی که فهمیدند که من با آنها چه کردم؟ خلق من میشود دوستدار من، این کار اوّل توست به مردم نعمتهای خدا و آنچه را که خدا به موسی فرمود و در قرآن بیان کرد. بگویید. «ذکرهم بالائی و نعمایی».
اگر بخواهی خلق من را به من محبوب کنی (که من آنها رادوست داشته باشم.) که این بندگان من بشوند محبوب من اینجا اینقدر اهمیت داشت. فرمود: ای موسی اگر صد سال همهی روزها را روزه بگیری همهی شبها را تا صبح به نماز به درگاه من سجده کنی آن صد سال در مقابل این دو عمل ناچیزه موسی متحیر شد پرسید آن دو عمل چیست که صد سال نماز و روزهی من به آن نمیرسد آن هم نماز موسی و روزه موسی،
صد سال ممکنه به یک ساعت محقق شود. «اَن ترد عابقاً الی بابی و اَن تهدی ضالّاً بفنایی». اول اینکه یک آبقی (بنده فراری را) به درگاه ما برگردانی.
کار دوم اینه که گمراهی را به فناء و دربار ما هدایت کنی.
باز پرسید از تفضیل این دو تا امّا آن آبق، «العاصی المتمرّد». به عصیان و تمرّدش از در خانهی ما گریخته گنهکاری را توبه دهی از گناهی پاکیزه کنی.
پرسید آن ضالّ کیست؟ آن کسی که امام زمانش را نشناخته به امام زمانش آشنا کنی. چون همه چیز در این مطلب است. «انتم سبیل الاعظم والصر اما الاقوم او سبیل اعظم» مبدأ اوست منتهی مائیم او اوّل خدا آخر معرفت او اینه. اگر سعادت نصیب شما شود دورهی سال آموختید، ولی از اوّل تعطیل بیکار ننشینید معلّم شوید.
اگر موفق شوید یک نفر را از گمراهی درآورید تارکالصلاتی را نمازخوان کنی چشمچرانی را عفت نظر بدهید اثرش اینه او را محبوب خدا کردی وقتی محبوب کردی ثوابت میشود صد سال نماز و روزهی موسیبن عمران.
اگر دامن همت به کمر بزنید هر یک از شما در این ایامی که ماه رسولالله منتهی میشود به ماه خدا.اگر شما آشنا به امام زمان کنی او را ارتباط به امام زمان دهی ثواب صد سال نماز و روزهی موسیبن عمران داری.
ثواب اَعظم ثوابی که صاحب صحیفهی سجادیه بفرماید ثواب اعظم چه ثوابیه؟ آن ثوابیه که
حجّت خدا فرمود: کسی که مردم را دوست ما بکند این کار اوّل کار دوّم! از دشمنان ما بیزارشان بکند همچه کسی روز قیامت تاجی به سرش میگذارند که «یُضی، به جمیع اهل العرصات» اما دو کار تولی و تبری.
مردم امام زمان را بشناسند از دشمن او بیزاری بجویند افسوس که نفهمیدیم امام زمان کیه! اول بشناسید بعد بشناسانید. مقام او را از مقام کسانی که در غیبت او دست بر دامن او زدند بفهمید.
«عن یونسبن عبدالَّرحمن عن موسیبن جعفر فقلتُ له یابن رسول الله انت القائم بالحق فقال انا القائمُ بالحق وَلکنّ» آن قائمی که پاکیزه میکند زمین را من اَعداءِ الله و پر میکند زمین را از عدل کَما ملئت جورا آن من نیستم، او کسیست الخامس من وُلدی
پنجمین از اولاد من آن است، طوُبی بیان امام هفتم اینه «طوبی لشیعتنا المتمسّکین بحُجّتنا فی غیبَةِ قائمنا» مهم اینه. کسانی که در این زمانند و دو صفت دارند «الثابتین علی موالاتنا والبرائة من اعدائنا» حالا مقام چیه اگر مقام نوکر اینه مقام آقا چیه؟ «اولئک مِنّا و نَحنُ منهم»
همین بازاری ، زارع و کاسب که بر این موالات ثابت قدمه از آن اعداء بری و متبریه اینها «مِنّا و نَحنُ مِنهُم». این عبارت در اصحاب آنها احدی از ائمه نیست ما از آنهائیم این مقام شیعه اوست.
«قد رضوا بنا ائمه و رَضینا بهم شیعه» ما هم راضی شدیم به تشیع آنها طوُبی لَهُم. ببینید چه وظیفه دارید. «هُم والله مَعَنا» اگر کلام موسیبن جعفر کلام خداست و عصمت مطلقهاش تضمینه آنها که بر موالات او ثابت از اعداء او بیزار، آنها مَعَنا، آنچه مهمّه اینه امام برای دفع شبهه «اولئک مَعَنا فی درجاتنا» نه با آفتاب است، کنار آفتاب است.
یعنی آن شیعهای که در این زمان متمسک به ولایت این 14 نفره و برائت از آن اعداء در قلب او راسخه در درجه خود موسیبن جعفره در درجه پیغمبره. شیعهی امام زمان اینه، برای اینکه او را بشناسید که همه دامن به کمر بزنید و هر چه میتوانید در این مردم را به او آشنا کنید.
نعمانی در غیبت آمده: علیبن جعفر عن اخیه موسیابن جعفر: یک جملهاش بسه برای همه تا آخر عمر، امام فرمود: «اِذا فُقِدَ خامس من ولد السابع فالله الله فی اَدیانکم»
بعد علیبن جعفر پرسید: «یا سیدی من الخامس من وُلدِ السابع» آن پنجمی کیه. بیان موسیبن جعفر اینه:
علیابن جعفر در دامن ششم تا زیر دست امام دهم اکسیر اعظم شده، «یا بُنَیَّ عُقُولکُم تصغُرُ من هذا وَ اَحلامُکم یضیق من حَمله»
عقل شما کوتاهه که درک کنید حجةابن الحسن کیه اگر عقل علیابن جعفر کوچکه عقول بشر در برابر آن شمس شموس چه جوره اینه امام زمان.
برگرفته ازسخنان آیت الله وحید خراسانی خرداد1391
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6